چه رفیق نیمه راهی چه شب پر از ملالی
نه شنیدم و نه گفتی که رفیق در چه حالی
در دل سکوت سردم تو هنوز در تپیدن
و مرا رها چو ماهی به درون تنگ خالی
چه کنم که زود من را تو به خاطره سپردی
و شدم مثال قابی لب سنگ یک خیالی
نه به آن ترانه هایی که به عشق طعنه می زد
نه به این نگاه سردی که خموش همچو لالی
چه شده بگو بدانم چه سر نگاهت آمد
که شدی سکوت محضی به جواب بی سوالی
تو فرشته ای بخواهی و منم همین که بینی
گذر زمان به رویم بگذشت رد خالی
اگرم به دست پاییز سپرده ام بهارم
به لبان من نمیرد هوس لبان کالی