loading...
عمومی
فاضل بازدید : 105 نظرات (0)
http://taknaz.ir/upload/57/0.151831001316254420_taknaz_ir.png
 
خدا معجزه کرد، آدمو آفرید
 
توهم بیا یه معجزه کن ، آدم بمون !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
تفکر عمیق حبف نون :
 
در عجبم از نخود و لوبیا با این جثه‌ی ریز، که چه بادهای عظیمی در خود نهفته‌ دارند !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
خسیسه ! کرم معده میگیره
 
کرم تو معده خسیسه زخم معده میگیره !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
امشب که محتاج تو ام جایه تو …..
 
یکی دیگه رو اوردم داره ماهوارمو نصب می کنه ، دیگه نمی خواد بیای !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
به سلامتی اولین زن شوهرداری که عاشقش شدم !
 
…………
مادرم را عرض کردم !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
دلم خواست چیست؟
 
قطعی ترین ومنطقی ترین دلیل برای کاری که درآن ری*ده اید !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
اس ام اس یک پسر ایرانی:
 
عزیزم ، خوبی ؟!
 
دلم واست تنگ شده
 
همش دارم به تو فک میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی!
 
 Send to»»» سپیده ، روشنک ، آناهیتا ، سمانه ، آتنا ، مریم , بتول !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
اگر دو نفر لبه پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی !؟
 
اونی که خیلی دوستش داری ؟
 
یا اونی که خیلی دوست داره ؟
 
.
 
.
 
.
 
.
 
به یارو میگن : تو منی من توام ، حالا تو کدومی ؟
 
میگه : خاک بر سرتون گمم کردین !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
در دنیا فحشهایی وجود دارند که بار عاطفی شان از صدتا کلام عاشقانه بیشتر است
 
مثل : دیووونه !
 
دوستت دارم دیوونه !
 
.
 
.
 
.
 
مغزه یارو رو میشکافن ببینن توش چیه
 
میبینن حیف نون نشسته داره فکر میکنه !
 
.
 
.
 
.
 
کاش اون قدرت جاذبه ای که بالش اول صبح داره ، بالش آخر شبم داشت !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
فقط یه بار بهت میگم دوستت دارم
 
چون خوب نیست آدم زیاد دروغ بگه !
 
.
 
.
 
.
 
تو که چشمات
 
لنزِ
 
دماغتم که عمل کردی…
 
نصف وزنتم لوازم آرایشِ … !
 
نه بابا تو خودتم خودت و قبول نداشتی !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
میدونی چیه ؟
 
اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !
 
.
 
.
 
.
 
به حیف نون میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره
 
میگن والله مرده , میگه آخه تا حالا اصلا سابقه نداشته !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
مردی در ۷۰ سالگی ۷۰۰ میلیون بهش رسید
 
او با پولش ۷۰۰ دستشویی ساخت
 
گفتند : چرا این کارو کردی..!؟
 
گفت : پولی که تو این سن به ادم میرسه باید توش ری*د..!
 
.
 
.
 
.
 
یک روز مردی با عجله پیش دکتر میره و می گه:
 
سلام دکتر! زود بیا، آپاندیس زنم درد گرفته
 
دکتر میگه: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتون رو عمل کردم،
 
مگر می شود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشه؟
 
آن شخص می گه: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!
 
.
 
.
 
.
 
به حیف نون میگن بابات چند سالشه ؟ میگه نمیدونم خیلی وقته داریمش!
 
.
 
.
 
.
 
مغز انسان پر کارترین جای بدنه
 
اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه
 
کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه
 
که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!!
 
.
 
.
 
.
 
فکرشو بکن اگه بابات میتونست فکرتو بخونه
 
اون موقع  هر ۵ دقیقه یه چک آبدار میخوردی !
 
.
 
.
 
.
 
.
 
یارو  تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه !
 
.
 
.
 
.
 
نگاه کردن به دختر نامحرم اصلا جایز نیست
 
مگر اینکه
لامصب خیلی خوشگل باشه !

فاضل بازدید : 99 نظرات (0)


وقتي به دنيا ميآد و كمي بزرگ تر ميشه به جاي اين كه هر و پرو نشونش بدن وقتي بدون شلوار می گرده كسي كاريش نداره و اين باعث ميشه كم كم مصداق حديث جعلي ( لا يعلم هر و از پر ) بشه.


.
.
.
.
.
.,


به سن 5 سالگي كه ميرسه بدش ميآد يه دختر يا زن بوسش كنه و سريع جاشو پاك مي كنه .


سن 6 سالگي كم كم ياد مي گيره كه نبايد ديگه بدون لباس ( زير شلوار ) در ملاءعام ( كوچه و خيابون ) ظاهر بشه .


سن 7 سالگي تا 10 سالگي به هر بهونه اي خودشو مين دازه بغل يه زن يا دختر كه بوسش كنه ( روم به ديوار)


سن 11 سالگي تا 13 سالگي تو حموم ژيلت هاي چند بار مصرف باباشو به صورتش مي كشه كه مو در بياره بگن پسره مرد شده .


سن 14 تا 15 سالگي ياد مي گیره دختر بازي چيه ؟ و جهت سرگرمي با چند تا دختر دوست ميشه .


سن 16 تا 17 سالگي ياد گرفته يه جايي به اسم پاتوق وجود داره كه پسرا توش جمع ميشن و كارشون متلك گفتن به دختراي است كه از جلوي پاتوق رد ميشن
.
سن 18 تا 19 كم كم ياد مي گیره كه براي كلاس و رفيق بازي بايد چاي و قيليون و ... نوش جان كنه . (عرق سگي نخود همچين مجالسيه )


سن 20 سالگي و اوج دختر بازي تازه به اين فكر مي افته كه ماشين بدون زاپاس نميشه !!! پس يه زيد ( دوست دختر ) ديگه واسه زاپاس قبلي پيدا مي كنه . و بعد يه زاپاس واسه اين زاپاس . الي ما شا الله ...


سن 21 تا 23 از دست ريش و ابرو و ... خسته شده و كار كردن با موچين و ژيليت رو حرفه اي . در حدي كه مي تونه آرايشگاه زنونه بزنه .


سن 24 تا 26 احساس مي كنه بايد متاهل بشه ميره دنبال يه دختري مي گرده كه اهل دوست پسر نبوده باشه . و حد امكان اين كارا بويي نبرده باشه .


سن 27 سالگي يه شكست عشقي مي خوره و دوباره تصميم به انتقام مي گیره . و با داشتن خانواده چشمش مثل بشقاب جديد هاي ماهواره كه گردون هستن مي چرخه


 . وقتي بهش ميگي بابا تو كه زن داري استدال احمقانه مي كنه :
مگه هر كس تلويزيون داره سينما نميره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!


1 : براي سر گرمي طي اين مراحل درس هم مي خونن

2: تقريبا اين آپ من رو 90 درصدشون صدق مي كنه ( زندگي نامشونه )

3: عجيب اين كه اوني كه اين زندگي نامه رو واسم ايميل زده پسره!!!

فاضل بازدید : 76 نظرات (0)


. تصور کن که داری به دختر مورد علاقت پیشنهاد ازدواج میدی درحالیکه داداش جودو کارش پشت سرت ایستاده باشه!


. تصور کن که دقیقا وقتی دوربین استادیوم وسط اونهمه تماشاچی روی تو زوم کنه که دستت تو دماغت باشه!


. تصور کن که داری گوشت چرخ می کنی و یکهو می بینی چیزی شبیه انگشت اشاره خودت بصورت چرخ شده داره از اونور چرخ گوشت درمیاد!


. تصور کن که یک شیشه قرص خوردی که خودکشی کنی بعد تازه متوجه میشی که شیشه قرص مسهل بوده!


. تصور کن که دستتو تو جیب شوهرت کردی که یواشکی پول برداری ولی وقتی با احساس درد شدید درمیاری انگشتتو لای یک تله موش می بینی!


. تصور کن که توی استخر، دوستت فقط من باب شوخی سرت رو 10 دقیقه زیر آب نگه داره!

. تصور کن که بخوای از آدمی پول قرض بگیری که وقتی سیگار می کشه تا بیخ فیلترش اونو دود می کنه بعدم فیلترشو می جوه و غورت میده که چیزیش حروم نشه!

 

. تصور کن که مجبور باشی جورابی رو بپوشی که سوراخاش رو با منگنه دوخته باشی!


. تصور کن که محکوم به زندگی با همسری باشی که اونقدر شوخه که حلقه ازدواجتون رو تو انگشت پاش می کنه!


. تصور کن که یکنفر رو ببینی تو صف وایستاده تا ماشین لامبورگینی رو گازسوز کنه!


. تصور کن که در حین زورگیری از یکنفر متوجه بشی که قیافش خیلی شبیه قهرمان بوکس جهانه!


. تصور کن که گیر مغازه داری بیفتی که اصرار داره بهت بقبولونه اونی که به دیوار چسبونده تیکه موکت نیست بلکه تابلو فرش اعلاست!


. تصور کن که زندگیت به استخدام تو اداره ای بسته باشه که فقط یکنفر رو لازم دارن ولی دوتا متقاضی هست؛ تو و پسر رئیس اداره!


. تصور کن که تو یه تصادف یک تیرآهن از شیشه عقب ماشینت بیاد تا دو سانتی پس کلت و همون موقع ایربگ ماشینت عمل کنه!


. تصور کن که وزیر وزارتخونه ای باشی که هر روز حرف از ادغام شدنش می زنن!

. تصور کن که تمام اقوامت که پارسال برای عروسیت سکه تمام بهار بهت کادو دادن امسال بچه هاشون رو عروس داماد کنن و بدون توجه به قیمت حبابی فعلی ازت توقع داشته باشن تو هم بهشون سکه تمام بهار کادو بدی!


. تصور کن که با دختری به خاطر اینکه باباش وزیره یک وزارتخونست ازدواج کنی ولی باباهه فردای روز عروسی استیضاح بشه!


. تصور کن که با آدم بی جنبه ای سر و کار داشته باشی که چون به شوخی بهش گفتن « ای شیطون »، رفته جزو گروه های شیطان پرستی شده!

. تصور کن برای اولین بار به یک سفر خارجی بری و درست همون موقع تو اون کشور مردم بیدار بشن و تظاهرات راه بیندازن و تو هم ناخواسته تو درگیری ها کشته بشی!


. تصور کن که بهت بگن چون نخبه هستی و مخت خوب کار می کنه بیا جوک طراحی کن، ملت بخونن بخندن!


. تصور کن که تو جنگ نرم کشته بشی!

. تصور کن که وقتی دست مامان بزرگ 90 سالت رو گرفتی و تو خیابون راه میری گشت ارشاد بیاد جفتتون رو به اتهام ارتباط نامشروع بگیره ببره!

. تصور کن که وقتی تو خیابون داری رانندگی می کنی یک موتوری از کنارت رد بشه و جلوی شوهر و بچه هات با صدای بلند بگه: « خانوم شما باید پشت ماشین لباسشویی بشینی »!

فاضل بازدید : 64 نظرات (0)

P30island.Com  

 

 

تا جان به تنم باشد ، یادت به سرم باشد / تا سر ندهم بر باد ، هرگز نروی از یاد .
 
 


این شعر آبی می نشیند روی کاشی / وقتی که معشوق غزل هایم تو باشی / برگرد شاید شعر آرامش بگیرد / چیزی نمانده واژه را از هم بپاشی .
 
 


تویی که مرا در حال سقوط می بینی ، آیا تا به حال اندیشیده ای که شاید تو وارونه ایستاده ای ؟
 
 


من به یادت هستم چه به هنگام دعا ! چه به هنگام نشستن به لب پنجره ی خاطره ها !
 
 


تو از هر نزدیکی به من نزدیکتری ، دوری و فاصله فقط برای کسانی معنی داره که دلهاشون از همدیگه دوره !
 
 


شکسپیر میگوید هرازگاهی برای آنکه دوستش میداری نشانه ای بفرست تا به یادش آوری که هنوز برایت عزیز است و این آن نشانه است .
 
 


آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم / می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم / بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن / کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم .
 
 


دیروزمان که گم شد ، فردایمان هم که پیدا نیست ، پس امروز پیداها را گم نکنیم .
 
 


من به یاد دل و دل یاد تو را میگیرد / دل اگر یاد عزیزش نکند میمیرد .
 
 


تنها تفاوت ما این است : تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمیبرم !

 


این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید .
 
 


وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست ، به وسعت تمام ناگفته هایم دوستت دارم .
 
 


تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست / بلکه هر لحظه دلم مست تماشایی توست .
 
 


قشنگترین حس وقتیه که بدونی هرگز فراموش نمیشی ! این حس تقدیم به وجود نازت .
 
 


اگه مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن ، از آخرین نفس استفاده می کنم تا بهت بگم : دوستت دارم .
 
 


شب نگاهم که می کنی انگار / توی چشمم چراغ می افتد / آخرش من برات می میرم / صبر کن اتفاق می افتد .
 
 


می روی آن دل مسکین مرا برگردان / شب بارانیه غمگین مرا برگردان / هرچه بردید ز جان و دل من حرفی نیست / لااقل آن من پیشین مرا برگردان .
 
 


گرچه جانم رود از دست در این کنج قفس / یادت از دل نرود تا که مرا هست نفس .
 
 


درسته که جداییم ، نگو که بی وفاییم / ما اهل هر کجاییم ، فقط یاد شماییم .
 
 


گاهی اوقات همینی که هستی را دوست دارم وگرنه بهتر از این را همه دوست دارند .

فاضل بازدید : 64 نظرات (0)

 

حکایت دادن شارژ به دوس دخترت...

 


10000ریالی: مرسی عزیزم (تو دلش ای گدا)

:(

20000ریالی: ای جانم مرسی گلم دستت درد نکنه.

:P:-o:P

50000ریالی: وای ممنون عشقم،خیلی میخامت نفس منی تو،

بیا این بوس برای تو .

:Po:):Po:):P

100000 ریالی: الهی من فدات بشم تو زندگی منی،

عمر من،

خیلی ممنون عشقم ،
همه کسم،

می میرم برات

،بیا بغلم،

کجایی بیا ببینمت دلم برات یه ذره شده.



200000 ریالی: کسی اینقدرا دیگه خر نشده از اینا بخره.
 

فاضل بازدید : 66 نظرات (0)

مادر داماد : ببخشین ، كبریت دارین؟

خانواده ي عروس : كبریت ؟! كبریت برای چی!؟

مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بكشه...

خانواده ي عروس: پس داماد سیگاریه....!؟

مادر داماد : سیگاری كه نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه...

خانواده ي عروس: پس الكلی هم هست..!؟

مادر داماد : الكلی كه نه... والا قمار بازی كرده و باخته !

ما هم مشروب دادیم بهش كه یادش بره

خانواده ي عروس : پس قمارم بازی می كنه...!؟

مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...

خانواده ي عروس: پس زندانم بوده...!؟

مادر داماد : زندان كه نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه كمی بازداشتش كردن...

خانواده ي عروس: پس معتادم بوده...!؟

مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد...

خانواده ی عروس : زنش !!!؟؟؟



نتیجه ي  اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن كبریت همراهتون داشته باشین

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 125
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 104
  • بازدید امروز : 37
  • باردید دیروز : 107
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 220
  • بازدید ماه : 186
  • بازدید سال : 927
  • بازدید کلی : 31,733
  • کدهای اختصاصی