پیمان شکنی علاوه بر زیان فردی، زیان اجتماعی نیز دارد. اثر فردی آن این است که خشم خدا را برای پیمانشکن در بر دارد و او را از رحمت حق دور میکند و از نظر اجتماعی پیمانشکن در چشم مردم بیارزش و از احترام او کاسته میشود.
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیمانشکنی را مایهی چیرگی دشمن دانسته و میفرماید:
هرگاه پیمانشکنی کردند خداوند دشمنانشان را بر آنها چیره میکند.
زیرا پیمانشکنی مایهی سلب اعتماد از یکدیگر شده و اتحاد و یگانگی را از بین میبرد.
وقتی هم جامعهای دچار پراکندگی شد هنگام خطر نمیتواند با یکپارچگی در برابر دشمن بایستد تأثیر وفای به عهد در اجتماع پایبندی به عهد و پیمان در زندگی مردم و روابط داخلی و خارجی آنان تأثیر بسیار دارد و هر اندازه مردم بیشتر آن را رعایت کنند اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند در نتیجه احساس آرامش بیشتری نموده و با خیال راحتتری به فعالیت میپردازند و نسبت به تعهدات مالی احساس ناامنی و نگرانی نمیکنند طبیعی است در کشوری که مردم وفای به عهد را وظیفهی انسانی، اخلاقی و دینی خود بدانند و در مراعات آن کوشا باشند تعهدات مالی و قراردادهای اقتصادی بر پایهی اعتماد و اطمینان کامل شکل میگیرد و باعث رشد اقتصادی آن کشور و مایهی سعادت مردم آن میگردد زیرا بدهکار در وقت معین و مقرر بدهی خود را میپردازد و فروشنده نیز کالا را برابر تعهدات خود تسلیم خریدار میکند و چرخ اقتصاد منظم حرکت میکند اما اگر هر یک از طرفین به تعهد خویش بیاعتنایی نشان دهند و تخلف کنند به همان مقدار سلب اعتماد پدید آمده، باعث کندی گردش چرخ اقتصاد میگردد.
فاطمه(س) به مقام زن ارزش داد
با اسپیکر روشن وارد شوید ...
یا فاطمه بنت نبی با صدای مرحوم ناصر عبداللهی
لینک دانلود آهنگ :
http://dl.sistaniha.net/piri/weblog/yafateme.mp3
نوشتن برای فاطمه(س) به دشواری تحلیل زن در نگاه اسلام است.
شخصیتی که الگوی یک زن نمونه، همسری وفادار و مادری مهربان است. زنی که باید الگوی جهانیان شود و مادری که فرزندانش بزرگترین حماسهها را آفریدند.
مادر حسن و حسین بودن و تحلیل ابعاد مختلف آن خود نیازمند تخصص دیگری است. برای پی بردن به نقش حضرت زهرا(س) در ارزشگذاری وجودی زن باید به زمان تولد ایشان بازگشت.
به زمانی که عرب آن زمان دختران خود را زنده به گور میکرد و پیامبر اسلام(ص) دختر خود را نگین حلقه انگشتری خلقت قرار داد. حضرت فاطمه(س) تنها و نخستین زن کامل تربیتشده در مکتب پیامبر اسلام(ص) است و در ابتدا باید زاویه دید اسلام را نسبت به زن بررسی کنیم تا بهتر دریابیم که بعد از فاطمه زهرا(س) جایگاه زن چه تغییر شگرفی پیدا کرد.
پروردگار توانا زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و وجود او را مهمل و بیهوده وانگذاشت و او را به خلاقیت خود مربی و پرورشدهنده افراد جامعه انسانی قرار داد و روی زمین را از فرزندان و دستپروردههای او پر کرد و باوجود آنانی که حق انسانی زن را انکار کردند، حضور او را در تمام مراتب تکوینی و تشریعی جهان هستی اثبات کرد.
گرچه انسان را بهطور کلی نماد موجودات قرار داد و درباره او ولقد کرمنا بنیآدم فرمود، ولی صنف زن را به عنایت مخصوصی گرامی داشت، چنان که در تمام امور، جانب احترام و سبکباری او را رعایت فرمود و او را از کارهای گران و دشوار که سزاوار ظرفیتش نیست، محفوظ داشت و با لطایف و وحی و رقت قلب او را به خود نزدیک ساخت و در قرآن، آیات و سورهای را به نام او فرستاد تا حلکننده مشکلات او باشد و به این وسیله پیوسته از حق او دفاع کرد.
رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) فرمودند: زنها در دست شما امانتند، تعبیر به امانت شاید به آن معنا است که همچنان که زنان بیگناه به منزل شما وارد میشوند، باید نظم و تدبیر زندگی شما طوری طرح شود که باعث آلودگی آنان نشود. مشهور است که پیامبر گرامی(ص) در لحظات آخر عمر، سفارش زنها را
میکرد.
آن حضرت فرمود: لایلقی الله سبحانه احدا بذنب اعظم من جهاله اهله و اولاده یعنی خدای سبحان، گناه احدی را بزرگتر از گناه کسی نمیداند که اهل و اولاد خود را جاهل نگهدارد. فرشته وحی همواره نسبت به زنان سفارش میکرد؛ چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «جبرئیل همواره مرا نسبت به زنان سفارش میکرد به آنسان که پنداشتم طلاق زن جایز نیست مگر از جرم و گناهی آشکار و ثابتشده.»
و باز فرمود: اقربکم منی مجلسا یوم القیامه... خیرکم لاهله: نزدیکترین شما به جایگاه من در روز رستاخیز، کسانیاند که با همسرانشان بهتر و انسانیتر رفتار کنند.
امام علی(ع) فرمود: بهترین زنان شما پنج زن است: آسانگیر، نرمخوی، آماده به خدمت که چون شوهرش بر او خشمگین شود تا او را از خود راضی نسازد، آسایش نداشته باشد و زنی که در غیاب شوهر حیثیت و آبرو و خانه و شرف او را نگه دارد. از آن حضرت نقل شده که به فرزندشان گفتهاند: خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او نگذار تا طراوتش بیشتر، لطافتش زیادتر و زیباییاش پایدارتر باشد. زن دستهگل است نه مبارز و قهرمان.
عمّار یاسر یا عمّار پسر یاسر (نام کامل: عمار بن یاسر بن عامر بن مالک بن کنانة بن قیس العبسی) از اصحاب محمد و از جمله مهاجرین بود. وی در عام الفیل (۵۷۰ میلادی) به دنیا آمد. پدرش یاسر پسر عامر و مادرش سمیّه دختر الخطاب بود. یاسر و سمیه به دلیل پذیرفتن دین اسلام، توسط عمرو بن هشام به شدت شکنجه شده و به شهادت رسیدند. عمّار از مهاجرین به حبشه بود که پس از مدّتی از آنجا به مدینه هجرت کرد. او در جنگ بدر، احد، خندق، و تبوک در سپاه اسلام جنگید.
اساس روایات شیعه، عمّار پس از وفات محمد، از ارادتمندان و یاران علی شد؛ چنانکه تا پیش از بیعت علی با ابوبکر، خلافت خلیفه اوّل را نمی پذیرفت.
وی در زمان خلافت عمر بن خطاب والی کوفه شد و تحرکات سپاه ایران را به خلیفه دوم گزارش می داد. پس از رویکارآمدن عثمان بن عفان میان عمار و خلیفه اختلافی پیش آمد که به تیرگی روابطشان انجامید. عمار آرزو میکرد تا عثمان از خلافت استعفا کند. از سعید بن مسیب نقل شده که اکثر صحابی به دلایل گوناگون از اقدامات عثمان و اطرافیانش خشمگین و ناراحت بودند که عبدالله پسر مسعود، ابوذر و عمار یاسر در صدر منتقدین قرار داشتند.
پس از قتل عثمان و به خلافترسیدن علی بن ابی طالب، عمار همراه همیشگی وی شد؛ چنانکه علی را در جنگهای جمل و صفین یاری کرد.او به ایمان، دانش، شجاعت و عدالت علی اعتقاد داشت.
او از معدود کساني است که پس از پيامبر خدا، «حقّ خلافت» و «خلافت حق» را پاس داشت و هرگز از صراط مستقيم، کناره نگرفت .با علي عليه السلام بر پيکر پاک فاطمهعليها السلام نماز خواندو همچنان همگام علي عليه السلام باقي ماند.
«عمّار» بي شك بزرگمرد تقوا و كمالات است زيرا پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «إشْتاقَت الجنّةُ إلي أربعةٍ؛ عَلّيٍ و عَمّارٍ وسَلمانٍ وبِلالٍ»بهشت مشتاق ديدار چهار نفري است و آنها؛ علي (ع) و عمار و سلمان و بلال است.
او را به خاطر صراحتش در گفتارها، به دستور عثمان، کتک زدند. عثمان، خود نيز او را مضروب ساخت و آن بزرگوار تا آخر عمر از آثار آن ضربهها رنج ميبرد.
پیغمبر اسلام (ص) فرموده بودند که:
«تو را گروه متجاوز ميکشند»، «عمّار را گروه متجاوز ميکشند» و «او را گروه متجاوز ميکشند».
بيست و هفت نفر از اطرافیان پيامبر صلي الله عليه وآله اين حديث را گزارش کردهاند.
اين حديث، در پي شهادت عمّار، مشکلاتي را براي معاويه پديد آورد و او ناچار شد چنين توجيه کند که:
ما او را نکشتيم. وي را کسي کشته که او را به جنگ آورده است! و امام علي عليه السلام هم در پاسخ به او فرمود:
«پس پيامبر خدا را بايد قاتل حمزه بدانيم!».
عمّار، در هنگام شهادت، 93 سال داشت